سرمایه گذاران متوسطی که در سطوح فردی و نهادی با دارایی های دیجیتال درگیر هستند، خود را در وضعیت گلدیلاک پیدا کرده اند. امور مالی غیرمتمرکز (DeFi) به دلیل ساختار نامناسب و غیرقابل تنظیم و اتکا به ارزهای رمزپایه اغلب فرار به اندازه کافی قابل پیش بینی نیست. با توجه به افزایش تورم فیات و گزینه های ابتدایی برای افزایش ثروت از مبادلات کنترل شده، تامین مالی متمرکز (CeFi) بسیار راکد است.
اگر بخواهیم منصف باشیم، CeFi و DeFi هر دو دارای ویژگی های خاص خود هستند. اما هیچکدام با وجود مزایایی که دارند، کاملاً با نیازهای سرمایه گذاران سازگار نیستند. بنابراین آیا یک مسیر “درست” برای دارایی های آنها وجود دارد؟ پدیدهای به نام تامین مالی غیرمتمرکز یا CeDeFi میتواند پاسخی به سرمایهگذاران بدبین در مورد ورود به حوزه مالی جدید بدهد.
مطالب مرتبط: 106 تراکنش به ارزش 100هزار دلار برای AAVE ثبت شد
CeDeFi لزوماً در مورد ایجاد یک فکس از بانکداری سنتی با چند رشته فناوری اضافی نیست. در حالی که این ممکن است برای یک سرمایه گذار مبتدی قابل توجه باشد. اما موسسات با منابع و تخصص قوی تر به درستی آن را می بینند و بدون فکر دوم این پروژه ها را رها می کنند. با ترکیب اصول مالی غیرمتمرکز و متمرکز، توسعهدهندگان و پروژهها میتوانند محصولات یا خدماتی را ایجاد کنند که بهترین چیزهایی را که این فضاها ارائه میدهند ترکیب میکنند.
چه چیزی به عنوان CeDeFi به حساب می آید؟
به عبارت ساده، CeDeFi شامل هر روشی برای نوسازی مدیریت مالی متعارف از طریق ابزارهای غیرمتمرکز است. فناوری بلاکچین با توجه به انعطاف پذیری آن و جوامعی که می توانند از آن استفاده کنند، مطمئناً برای مؤسسات مالی جذابیت دارد.
اما برای بسیاری از چنین مؤسساتی، بلاکچین خطری را نشان میدهد که ممکن است آنقدر بزرگ باشد که نمیتوان آن را در یک ظرفیت معنادار توجیه کرد. برای پروژههایی که دقیقاً در قلمرو CeFi فعالیت میکنند، خرابی درجه سانتیگراد و افشاگریهای بعدی آن تنها به بیزاری از امور مالی سنتی (TradFi) نسبت به ارزهای دیجیتال دامن زد.
پیشرفت در مسیر CeDeFi بیشتر بوده است، اما پروژههایی که تحت چتر تعریفشده آن قرار میگیرند، گامهای توسعهای برداشتهاند. جهشی بزرگ در عملکرد CeDeFi با راه اندازی زنجیره هوشمند Binance رخ داد. این راهاندازی که بعداً بهعنوان زنجیره BNB تغییر نام داد، گسترش پیشبینی نشدهای از بایننس در پذیرش برنامههای بلاکچین در مقیاس بزرگ و مقیاسپذیری چند زنجیرهای را به همراه داشت. BNB Chain به دنبال ایجاد یک اقتصاد بلاکچین موازی با اتخاذ اصول سرمایه متمرکز، با تاکید بر پروژهسازی و مکانیسمهای حاکمیت بر روی زنجیره بود.
مقررات بلاکچین به ساخت منظره ای شبیه CeDeFi کمک می کند. بسیاری از نهادهای نظارتی مرتبط با بلاکچین و قوانین، توقفهای لازم را بر روی «غرب وحشی» رمزارز و دیفای که از چارچوبهای مالی سنتی و متمرکز وام میگیرند، قرار میدهند. اگرچه این ممکن است برای پاکشناسان کریپتو بد به نظر برسد، اما این مقررات گامی ضروری برای عملی کردن واقعیت بانکداری غیرمتمرکز است.
اصول CeDeFi حد وسطی بین اشتیاق پذیرندگان بلاکچین و ماهیت محتاطانه موسسات مالی ارائه می دهد. این فناوری پتانسیل این را دارد که شکاف را در بازار پذیرش نهادی بسیار مورد تقاضا پر کند. اما مانند هر میانجی خوب، راهحلهای CeDeFi باید در نظر داشته باشند که هر یک از طرفهای دنیای مالی چه چیزی از طرف دیگر به دست خواهند آورد.
گسترش امکانات هر دو جهان
توسعه عملکرد و امکان سنجی CeDeFi مستلزم ایجاد تعادلی است که در آن می توان از جنبه های DeFi و CeFi استفاده کرد. خدمات ساختمانی یا محصولاتی که این دنیای مالی را به درستی ترکیب میکنند، بر استخراج بهترین کیفیتهای مربوطه تکیه میکنند که در اجرا و مقیاس مکمل یکدیگر هستند.
به عنوان مثال، DeFi به دلیل اصول عملیاتی اصلی خود مزایای زیادی در سازماندهی زیرساخت های مالی دارد. شفافیت معاملات، و همچنین کمبود واسطه ها و هزینه های اداری برای دفاتر و کارکنان، همگی از ارکان اصلی نحوه عملکرد پروژه های DeFi هستند. DeFi علاوه بر این سناریوهای سرمایه گذاری جدید مانند تامین نقدینگی و تنوع دارایی را باز می کند. اما DeFi هنوز مملو از دارایی های فرار است که کاملاً بی ثبات هستند. و به اندازه روش های سرمایه گذاری سنتی توسط مؤسسات قابل اعتماد نیستند.
توکنسازی دارایی، بهویژه برای داراییهای فیزیکی، بهترین فرصت را برای گسترش دامنه پروژههای CeDeFi باز میکند. توکن کردن دارایی هایی مانند کالاهای گرانبها یا مالکیت سنتی شرکت مانند سهام می تواند نحوه ایجاد استراتژی ها و تخصیص سرمایه توسط سرمایه گذاران را تغییر دهد. بزرگترین پتانسیل در اینجا استفاده از زیرساخت DeFi به همراه دارایی های با کیفیت است که ممکن است برای بازیگران سازمانی قابل قبول باشد.
در دسترس قرار دادن این داراییهای متمرکز سنتی از طریق بلاکچین به یکسان شدن زمینه بازی افرادی که میتوانند در این کالاها سرمایهگذاری کنند، کمک میکند. کریپتو و بلاکچین قادرند موانع ورودی معمولاً بالا سرمایه گذاری در دارایی های فیزیکی مورد تقاضا را برطرف کنند. با تجزیه مالکیت کالاهایی که در غیر این صورت فقط برای سرمایه گذاران معتبر در دسترس هستند، سرمایه گذاران خرد می توانند دارایی های خود را به دارایی های پایدار متنوع کنند.
DeFi در حال حاضر به داشتن یک منحنی یادگیری شیب دار شهرت دارد. و حتی برای علاقه مندان به ارزهای دیجیتال، چه رسد به سرمایه گذاران خرده فروشی، جایگاه ویژه ای دارد. اگرچه پروتکلها و استراتژیهای DeFi از انعطافپذیری و سفارشیسازی در برنامههای خود سود میبرند، ابزارهای سرمایهگذاری سنتی میتوانند برای جذب سرمایهگذاران سنتیتر برای در نظر گرفتن آن سهلانگیز باشند.
اما کنار هم قرار دادن DeFi و CeFi در هر شرایطی به خوبی با هم ترکیب نمی شوند. باید یک بافت همبند منسجم بین این دو فضا وجود داشته باشد. به عنوان مثال، منطقی نیست که استراتژی های مدیریت مالی متمرکز را به یک سازمان مستقل غیرمتمرکز (DAO) بیاوریم. در مواردی که قواعد نحوه عملکرد مؤسسات سنتی یا متمرکز به طور کامل از بین می رود، تلاش برای مهار این پلتفرم ها از طریق پل ها یا تحولات نیمه کاره به نتایج ناامید کننده ای ختم می شود.
جلب توجه علاقه مندان به کریپتو و سنت گرایان مالی طناب محکمی است، اما ترکیب بهترین جنبه های این سیستم های مالی می تواند نوآوری و پذیرش گسترده تر را تقویت کند. از آنجایی که افراد و موسسات بیشتری به گزینههایی برای ایجاد ثروت مؤثر نگاه میکنند، CeDeFi پاسخی به کسانی که به دنبال راهحلهای نوآورانه برای محدودیتهای DeFi و CeFi هستند، ارائه میدهد.